من نمیتونم قوانین خودمو به جز خودم به کس دیگه تحمیل کنم.فریاد! چه جای بدی...اداره...خونه جامعه....مخصوصا وقتی هیچکی نتونه این کارو بکنه...همه یه اتم شدن که افکارشون مثه الکترون دورشون میچرخه...یعنی فیوژن بشه یه روز چی میشه اونوقت؟مطلوب است مقدار انرژی آزاد شده!
خوبه که یه جایی یه چیزی مطلوب است
ای کاش که جای آرمیدن بودی
ما که زدیم توی کار اتم والکترون دیدیم مال این حرفا نیستیم نه حرفمون خریدار داره نه فکرمون ...
انرژی آزاد می کنیم از نوع خفنش اما اونم خریداری نداره ...
یه مرخصی بده برم یه گوشه بمیرم راحت شم از این همه بی رونقی ...
سوختیم بدون اینکه یکی رو گرم کنیم
چقدر پیچیده
نشمردم چقد