پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

zip life

قدیما یه اصطلاحی بود که میگفتن یارو از سال به در شد یعنی سال قبل روزگار جرش نداد یا میگفتن یارو از عمر به در شد که یعنی عاقبت به خیر شد اما این روزا من حس میکنم همه داریم از روز به در میشیم یعنی شب که میشه باس خدارو شکر کنیم که به f  نرفتیم اون روز.خلاصه لحاف چل تیکه عمر از روزا تشکیل میشه نه سالا...خدا به ما رحم کنه اون وقتی رو که از ساعت به در میشیم.میاد.سونامی اجتماعیمون اونجاس.

مکاشفه

سگی دیدم که بادباک میجوید.

مرد و پول

مرد باید که در کشاکش دهر کره خری باشد برای خودش چموش والا میگن عجب خریه!

سیفون

در راستای عهدماسبق که منعقد گرید مر مرا و مر دوستان همرکاب مالوف حسب تکلم فی هذا الطریق  فلذا به عرض ملوکانه و ساحت جنت مکانانه خلد آشیانانه روزگار قدار سیه دل قداره بند زورگو میرساند از اینکه مرا بالاجبار از کار قبلی خویش و موطن مالوف حسب امر یخرجونی فی الدیار هم یتضررون نمودی و در این وا نفسای چند  صبوح دردی کشی عمر مرا به جای جدیدی حسب دست تقدیر و جان تعبیر و عمق تعبیر فرحناک و گلگون از لاله های زمخت انسانیت پوچ حقیر به نام اداره کشاندی تخمم نیست و تحمل میکنم بلکم به لطف ایزد آدم توپی بشوم وا... خیر المجانین فی الدنیا و فراری و ویلا فی الاخره که نصیب ما از دنیی دنی و عقبی کبری چیزی جز حسرت عظیم نیست و شیخ ما ارواح له الفدا جان بونجوی میفرماید:Its My Life

دزد و مزد

حلاج بر پای دزدی بوسه زد و گفتند سی چه کردی این کار را؟ و دِن هی سِید:هرکه بود به کار خویش تمام بود و حتما چنان خوف و دفن بودی که بر دار رفتی.منثور هم بر دار باید.

عمه نیت

عجب از من که خودرو خویش در کوچه پارک همی کردمی و تا کنون دو بار است که شیشه آن را همی در هم میشکنند در طول دو سنه متوالی و من مانده ام که آخر کدام خری است که سر در آخور ما کند به هوای یافتن جو پاکیزه و علف تازه؟!بلی ایشان سعی و خطا کار شده اند.همی دزدان را گویم.به هر هدفی که ببینند حمله میکنند شاید چیزی بیابند و این واگو کند که حتی دزدان نیز حال تعقیب و ارزیابی سوژه را ندارند و سود خویش در شانس خویش مستغرق همی بینند و هر درجی که بییند همی گشایند مگر دیو شانس یاری کند و بیچاره صاحب صندوق که هی بایستی قفل تازه بخرد و احتمالا در آینده هر کس محتویات خودرویش را بنویسد بزند بر شیشه .