پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

اندر دو چیز

دو چیز هست که تا آخر عمر قابل تحمل نیست:سلمونی و اتو زدن...سلمونی چون دست به کله و خیس کردن و تیغ زدنو بوی نفس آرایشگر تو دماغ آدمو فضولیایه جناب آرایشگر و رفیقای بی تربیت شخص ایشان از جمله کاسبهای اطرف محل کسب و هی زل زدن آدم به قیافه خودشو باز کردن یقه و ریختن پشمای سینه بیرون برای بستن پیشبند و نشستن ریزه های مو نوک دماغو عدم توانایی خاراندن و .... و اتو زدن سر فقط اینکه پارچه یه موجود لس نافرمان غیر قابل کنترله.


شاید بتوان گفت به عالم که دو چیز   جر دهد مغز و روان را به کمال

اولینش به یقین هست همان سلمانی  دومینش به گمان اتو کشیدن :-))

همینه که هس!

بیام یه کاری کنم دنیام بزرگتر شه!...ا ا ا ا ا ا ا ....شترق ق ق ق !

کار فرهنگی

دیروز بحثی داشتیم اندر باب معلمان دوران کودکی.همه متفق القول بودند که اندر بین ایشان موجوداتی بودند که از کتک زدن کودکان مردم لذت می بردند و اکثرا شاهد بلایایی بوده اند که بعدا بر سر بچه های ایشان آمده از جمله مرگ یکی از ایشان پس از آمدن از خارجه با مدرک پزشکی به علت خوردن کنسرو مسموم یا مرگ دیگریشان به علت غرق شدگی در آب سد... اما هیچکدام جالب تر از آن موردی نبود که خود شخص معلم روانی توسط شاگردی با تفنگ بادی چنان ترسیده بود که  از خدمت مستعفی شده بود.


چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت

نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند

انگور نه از بهر نبید است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شدو بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟

تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت