پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

خطی که اینورش رئیسی اونورش نیستی

تا وقتی پول تو جیبته کاسبه هل هل میزنه اما تا دادی بش اگه دقت نکرده باشی یا تونسته باشه سرت شیره بماله نوبت له له  زدن توه!

اوان...

صدای برخورد برگهای سپیدار به هم٬صدای نسیمی که هر چند لحظه شدت میگیره٬ صدای خنده بچه ها از دور دست٬صدای جوی آب٬بوی علف و گل گاوزبون و شیره درختا٬ صدای جیر جیر پرنده ها٬صدای گاه گاه غار غار کلاغی....وقتی دیشب داشتم روی پشت بوم به صدای شهر گوش میدادم تنها نقطه مشترک صدای کلاغ بود و نه یک کلاغ.

عزیز...

 وقتی یکی بی وقفه حرف میزنه یا دلش خونه یا تعطیله بالاخونه.



کلید

اون کلید در گنج سعادت شجاعته.نترس تا گناه نکنی و روحت بات در صلح باشه.نترس تا گناه کنی و روحت بزرگتر شه.نترس تا انتخاب کنی.نترس تا برگردی.برگردی به آغوش خدا.نترس

سعدی یان..

سعدیا مرد نکونام بمیرد چون سگ......سخل آن است که نامش به نکویی ببرند/

اوفلیا...

صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن.... دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

سه چیز تمیز...

سه چیز با تلاش و پدرسوخته بازی و رعایت و فلان و فلان به دست نمیاد: پول٬ سلامتی٬ طول عمر

کلًا...

آقا شده خودتو ببینی که از خودت دور افتادی و خودت میخوای که برسی به خودت؟!جاده شیب داره یا فرمون ما میکشه یا چی؟...آقا نمیریم تو خط...جادمون همین بغله...فرمون نمیده بندازیم توش...داریم کج میریما...عین خیالمونم نیس به خدا...میگیم شاید فردا...شاید فردا...