پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

معرکه...

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش....بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش



ـ*به قول ملت دوست و برادر قزوین:تا امید هست آرزو نمی کنیم !

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ

آدم که میاد این چند تا پست رو پشت بند هم میخونه دلش میخواد بپرسه چه خبر شده؟دقیقن نشد حالا تقریبن بفرمایید چتون شده شما؟

هویجوری :-)

حسین یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ http://ialone.ir

با بیرون کشیدن رخت هم باز باید بخت بیازماییم ! میترسم اون وقت رخت کوچک شده باشد !

نگران خوشگلیت نباش خیلی پیریا الان دارن تو سواحل قناری با جیگرایی میپرن که تو به رختت که کوچیک شده بگی لباس رسمی

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ

یه چن ماه قبلش منم همین حسو داشتم که نوشتم..
.
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد