طبق قانون صفر و یک و قانون بله و خیر....که همش دوحالتس ومیدونیم که همه چیزای
مجرد ۲ حالت دارن...مثل شب و روز ....زن و مرد...همین مصداق واسه زندگی و مرگم هست...
آدمی که از زندگی کردن
میترسه...خودکشی میکنه....آدمی که از مرگ میترسه....زندگی میکنه ولی کسی که نمیدونه از کدومش میترسه میشه اون حالت وسطیه....وحشتناک ترین....و خوف ناک ترین حالت....آدم مردد....کسی
که پشت ۲ راهی مونده...نمیتونه انتخاب کنه...من فکر میکنم هم خوبی باید باشه....و هم بدی . واسه اینکه یه معیاری واسه شناختن خوبی باشه....این ۲ تا لازم و ملزوم همن....خوبی و بدی
یعنی...خدا...ولی هر چی بخواد وسط این دوتا قرار بگیره...یعنی ...شیطان...یعنی
جهنم...یعنی عذاب...وقتی نمیدونی کدومو انتخواب کنی .....البته این وسطو خود خدام
گذاشته....برزخ...جایی که تکلیفتو
نمیدونی...اصلا من میگم به هرچی پنجا پنجاس نباید دل داد...باید ازش فرار کرد....اون دسته ای که نه خوبن و نه بدن....جزء دسته
انسانهای معمولین.....فقط اونایی که یه طرف قضیه رو گرفتن موندگار شدن اگه هر کسی یه خطیو بگیره و تا تش بره...مطمعنا زودتر به پاسخ مجهولات این عالم
میرسیم...همه چی تخصصی تر میشه...تا وقتیکه
برسیم به اون راز نهایی...ولی اگه همه نصفه نصفه برن و باز نسل بعد همون نصفه اونا رو از نو برن..؟!!!. اگه در دموکراسی آزادی رو بیش از حد محدود نمیکنن یکیش این باشه
که هر کس بره یکی از رازای این عالمو کشف کنه...حالا یکی اسرار خوبی رو کشف
میکنه
....یکی اسرار بدی رو... کشف اسرار هر دو لازمه...و این فقط با تجربه بدست میاد...خوبی و بدی تو این
حالت یه ارزش دارن... دکتر متخصص زیبایی واجبتره یا دکتره متخصص بیماری های مقاربتی؟منظور من معنای مطلق خوبی یا بدی واسه ما نیس.....بلکه کفه ترازومون باید به طرف یکی خیلی بیشتر از اون یکی دیگه بالا بره.....باید.وگرنه ما از همین الان
مردیم.آره.
مگه معنی مرگ نمیشه فراموشی ابدی در زمان؟
یعنی الان حکم دادی یه عده باید بد باشند یه عده باید خوب؟ژس جبره دیگه پس لطفن بهشت و جهنم و زندان و قاضی و جرم و تجاوز و قتل و غارت برن مرخصی /از این چیزا نداریم/مگر اینکه جکمی برای حد وسطی ها بنویسیم و ما بقی هم که بنا بر تکلیف یا چپ برن یا راست/نمیتونم بگم دروغ میگی ولی نمیتونم بگم حق با توست
تو الان مردی؟یا رفتی فرشته شدی؟یا رفتی شیطون شدی؟
مرگ فراموشی ابدی در زمانه یا مرگ حذف باقی مانده های روی زمینه در ذهن مرده/ما خواب میبینیم و روی اتفاقات اسم میذاریم شاید...
کی میدونه که من کیم؟کجا بودم /کجا میرم
کی دوستمه/کی دشمنه/چی شادیمه/چی غصمه
کی خندمو میخواد /کی اشک/کی دوستیمو میخواد/کی رشک
فرشته ام یا شیطونم/میخوام برم یا میمونم
چشمام دروغ میگه یا راست/وقتی نگام رو به شماست
وقتی تنم گر میگره/گرمای توست یا که هواست
دست که رو موهات میکشم/عشق منه یا نفرتم/وقتی میگم گمشو برو/نمیخوامت یا کشتتم
سکوت من معنی داره /یا از سر بیکاریه/گریه کنم پفک میخوام/یا تقصیره بی یاریه
خب دیگه مخلص کلام/هر چی باشم وقتی لالام
نه این ورم نه اون ورم/خوب میشه فهمید که کجام
اسم وسطی ها نمیمونه مثه بابا بزرگم که تو ۷۰ سالگی تصمیم داش وسط نباشه.موند