پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

شعری که وزن ندارد و ....حجم ؟

پردازش مغز من دیگه پویا نیست     با شیطون شیرینی خوردن دیگه رویا نیست
توی خاطرات ذهن من واسه تو جا نیست    هر چی  که با منه تلخه خب ولی دریا نیست
تو اریاکم بده اینجا کیه رسوا نیست       میدونم اینو خدا دیگه با ما نیست
زیر ناخنای دست من چیه جز پوستم        منی که به یاد تو سوختم و این تنها نیست

تو با اون نگاه شومت منو عاشق کردی    تقصیر تو بود اینا گناه گرگ تنها نیست

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

نگاه شوم خصلت عاشق کردن داره؟
عاشق هم گرگ ؟
پس ما کلن استعفا دادیم از آنچه عشق نامند به زبان ادمیان این دوره زمانه
یه اسم دیگه روش میذاریم
مثلن مِشق
خوبه؟:))
@

مریم شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ

چه اتفاقی افتاده الان که باز تعطیلید؟

راستش میخوام برات بگم اما زیاده تر از حوصله من و شماس...بهتره یه کم برم تو لاک خودم شاید از آلایش پالایش بشم

مریم یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:30 ق.ظ

اینکه میخوای بری تو لاک خودت و الان لازم داری این کار رو بکنی یه بحثه و اینکه چی شده یه بحث دیگه /ما حوصلمون زیاده ولی به هر حال به ظراتتون احترام میگذاریم
@

حسین یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 ق.ظ http://ialone.ir

از دوره در لاک بودن حداکثر استفاده رو ببر !

مریم پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ق.ظ

تعطیلات تموم نشد؟
@

عمریست در تعطیلاتیم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد