پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

زمانی که رفت...رفت.

این روزا که میگذره بیشتر حس میکنم که دیگه نمیشه سهل انگاری کرد.مجبوری افسار اسب نفستو بگیری و بلند تو اون گوش پشمالوی چاقش بگی: هششششش!...مسئولیت داری حالا.یه چیزایی رو قبلا نمیفهمیدم مثلا اینکه چقدر سخت میتونه باشه قبول مسئولیت یه نفر دیگه ولی حالا با خودم میگم چه ابله بودم.معرفتی که توام با عمل نباشه توهم میاره!

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 5 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ق.ظ

بله
دارم فکر میکنم اگه خانم هم وبلاگ دار بود یه همچین پستی مینوشت
موفق باشی

فک نکنم
:-)

مریم سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ

چرا مینوشت بپرس
میخونه وبلاگت رو؟

یه بار همش

بهزاد شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://5star.blogsky.com

موافقم.

قربان شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد