پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

آرزوها

آیا شود که من در سرای خویش بر نشستمی و باران اشرفی همی بر آستانم ببارد و از هر سو اطعمه و اشربه روان و بر چهار گوشه تختم غلامان و باد زدندی مرا و من نوشمک مکیدمی و پلاستیک دون دون ترکاندمی و جدول حل نمودمی و همچنان به لطف خدا شاکر و بد جور ایمان آوردمی آنطور که کس نتواند؟!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
جوراب پاره و انگشت ازاد دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ب.ظ

آری شود ولیک به خون جگر شود !

جوراب پاره و انگشت ازاد دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 ب.ظ

پلاستیک دوندون همون ادامسه ؟؟؟ یا از این هاست که حباب دارن جق جق می ترکونی حباباشونو صدا می دن؟؟

دومی

مریم سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ

چه عکسی...

خونسردی قاتلای بچه ها رو خیلی باحال کشیده همون بچه هایی که شبیه حضرت موسی بودن و داستانش معروفه که فرعون میخواد هرچی بچه چش آبی و موزرده بکشه که نیاد دنیا...که یکیشون از دسش در رف !

جوهر چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

درود
مرجح است که چنین آرزوهایی به گور برده ودر آن سرا طلبش کنم که بسی خوشایند تر است....

چرا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد