پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

یک شب مهتاب

بهله ما تو تهرون!!  دنیا نیومدیم اما دستمون اومده که کسی که دروغ میگه قیافش چی شکلیه یا کسی که زنباره است از رو واو و ازش تشخیص میدیم یا کسی که میخواد سرت کلا بزاره رو مثه کره مچشو میگیریم اما همه تخصص هامون سر چیزای منفیه.تو تشخیص محبت٬عشق٬ شادی٬ فرصت تازه....قد گاوم نمیفهمیم!!!!فهمم!!(همه جیگر) علتشم یه چیزه: ما همش ترسیدیم!

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ

یه شب مهتابی بود
رنگ چشماش آبی بود
اما تو چشمای من هر چی بود بی تابی بود
یه پرنده که نگاش
پر شه از خاطره هاش
اگه بال داشته باشه
میتونه وایسه رو پاش
.
.
.
دم باد بی کسی
تکیه دادن به کسی
گل لاله عباسی
یه سبد یه عباسی
یه سبد یه عباسی

فی البداهه بود؟...ممنون قشنگ بود

مریم دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ

ای کاش مال من بود
پری زنگنه خونده شاعرش را بیلمیرم
پ.ن:
البته کی به کیه مصادره اش میکنم برا خودم .سن و سالمون هم اگه به پری جان نخورد بی خیال

من خانوم پری زنگه خیلی گوش میدم البته قدیمیاش این حتما جدید بوده من نشنیدم...قد بلن ابرو کمون چشما ی سیاهیی وای وای وای وای وای...و این صوبتا :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد