پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

یک شب مهتاب...

قذیم دو قدم ورمیداشتن میشد دو متر.الان همون دو قدمو بر میداری ۲۰ سانت میری جلو.! بعد هی میگن ما قدیما فلان ماقدیما بهمان.(فرض کن اینجا بدترین فحشو نوشتم براشون!)

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:40 ب.ظ http://axhayziba02.blogsky.com/

سلام ...
نوشته هاتو دوست دارم چون نوع نگارشت منو یادم خودم می اندازه ...
هرازگاهی میام وبهت سر می زنم ...
میامو ومی خونمت ...
دل نوشته هاتو می گم که همیشه پر از فریاده ...
اما گاهی اونی نیست که باید باشه ...
شایدم توقع من از نوشته هات زیاده دوست خوبم ...
به قول اون یارویی که می گفتم من یارو نیستم دارمت داداش...
موفق باشی البته به شرط چاقو ...
راستی مرسی که وبلاگ منو لینک کردی اما اون فیلتر شده آدرسو درصورت امکان به این تغییر بده
http://axhayziba02.blogsky.com/

حسین رها دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

یعنی اونی که این کامنت بالایی رو گذاشتی.خاک بر سرت.

حاجی مارو به اشتباه انداختی مسئولیتش گردنت

حسین رها دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ

قدیما قدیم بوده.الان قدیما نیست.

حسین خان سخن گفتی و در سفتی بنازم چشم مستت را

مریم سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ

ای بابا...
الان یعنی سرکوفت شنیدی؟

یه پلققی اونورترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد