پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

چالش

حسن در حال جیشیدن است به روزگاری که حتی نمیتواند فردایش را برنامه ریزی کند.به اینی می جیشد که روی کاغذ نوشته: هدف بلند مدت یعنی برنامه ریزی بلند مدت برای اهداف کوتاه مدت.اما یه هو میبیند عکس شهیدی روی دیوار کشیده شده 30 متر در 20 متر و توی دکه جلوی همان عکس روزنامه ای می فروشد که نوشته:مختلص محترم جیشیده به مایه و در رفته به کانادا درای.حسن گیج و منگ می پرسد: آه  آه ...کس نداند که در این بحر عمیق....سنگریزه قدر دارد یا عقیق؟...و حسن فیلم نجات سرباز وطیفه رایان را می بیند و شبیه سازی میکند.تنها یک شباهت بیشتر نیست:بنگ بنگ!

* مردشور برنامه های تلوزیونی همه هموطنان اونور آب رو ببرن با اون بیخیالیشون و قرصای کمر و زیرکمر و نصایح ننه قمر و برنامه های زالو وار خون مک و لبخندهای زشت براق!
*بی نصیب نمونن آمریکاییها با اون لهجه ونگ ونگشون و روسا با اون قیافه های نجسشون و چینی ها با اون ترکیب منحوسشون و اروپایی ها با اون فلان نشستشون و عربا با اون ریخت و قیافه بوگندوشون.
*آقا دارم بالا میارم لطفا کسی نگا نکنه اگه حالش بد میشه!

نظرات 6 + ارسال نظر
مسافر دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ق.ظ http://doncorleone.blogsky.com

سلام
میدونی همیشه وقتی یه خبر اینجوری میشنوم اولین سوالی که برام پیش میاد این هست
اگر من تو موقعیت اون بابا بودم آیا باز هم پاک و منزه میموندم یا از اون بدتر میکردم؟
بیائید کمی با خودمون صادق باشیم، تو موقعیت فعلی هیچ کس احساس مالکیت نمیکنه و همه میگن یه سفره هست که بازه و اگر من نخورم نفر بعدی سهم من رو هم میخوره پس بزار از این سفره باز تا جائی که جا داره بردارم و برای فرداهای خودم هم بردارم
ای داد که اگر خود ما به جای اونها بودیم چه جنایتها که نمی کردیم، تازه اگر هم کسی احساس مسئولیت کنه یه جورائی همه احمق صداش میکنن، رسم زمونه عوض شده، این روزا هر کسی لوطی گری و محبت ازش سر بزنه بقیه سوارش میشن و یه جورائی سواری میخوان
حالا حسن چه کنه خودش هم نمیدونه فقط میدونه خیلی خطرناکه حسن
در مورد تلویزیون های اونور آبی هم که دیگه شورش رو درآوردن، اوایل که همش کاسه گدائی دستشون بود و هی میگفتن حمایت کنید حالا هم که فقط قرص و وسیله زیر شکمی رو تبلغ میکنن، گاهی پسر کوچیکم ازم در مورد اینها سوال میکنه ، واقعا گیج میشم که چی باید جوابش رو بدم، تلویزیون های وطنی هم که بدتر از اونا یه برنامه درست ندارن ، یه دفعه همه کانالها میشه تبلیغ، یه دفعه همه با هم میشه عزا داری، واقعا حسن نمیدونه قسم حضرت عباس رو قبول کنه یا دمب خروس رو که اینا میگن برنامه های متنوعی داریم ولی وقتی این کانال اون کانال میکنی ....
فقط تو کل شبانه روز شاید یک یا دوساعت برنامه مفید داشته باشن که گاهی هم حسن میگه حیف فیلم خام و وقت من که پای این برنامه نشستم
حسن جون خودت برامون بساز

ارادت خالصانه

مریم دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ق.ظ

بلد نیسی برنامه را بریزی حسن جان بلد نیسی .بریز ...

شمام بله؟

جلسه رسمیست دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ

چه دل پری هم داری

خیلی

زی زی دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://zane27sale.blogfa.com/

چقدر حالت بده

خیلی

بابک سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://let-confess.blogsky.com

بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد، "بنگ بنگ"...
تا حسنک حقیر رو هم مورد مرحمت قرار ندادن...الفرار

داداش دیگه دیره

آقای سین سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ http://enferadi0098.blogsky.com

هیچ گاه نتوانسته ام بصورت مدام شاعرانه فکر کنم و یا شاعرانه بنویسم و همیشه از این رنج می بردم ، نه فقط از این بلکه از خیلی چیزها رنج می برم، آن هم همیشه ، مثلا همین الان که فکر میکنم به این که چگونه می شود یک انقلاب راه انداخت و از اینکه می بینم با این ملت نمی شود و یا اصلا موقعیتش نیست شدیدا در رنج و عذابم ....



سلام ع عزیز
جیشیدن به دنیا و روزگار کار یک روز و دو روز نیست و کار یک نفر و دو نفر نیست، خانه از پای بست ویران است
راستی تو پی نوشت هات رسانه ی ملی و آقایون خودمون رو جا گذاشتی با اون کلاه های بوقی منقوله دارشون



با قومی به حج رفته به روزم[گل]

یه فیلمی بود یارو میخاست بکشه مرده رو مرده گفت: با کشتن من برادرت زنده نمیشه یارو گفت: دل من که خنک میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد