پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

pنوکیو

جلو نمیرود این گاری زنده گی.یاد اون داستان پینوکیوکک می افتم همی که رفت به شهر احمق ها...همانجایی که آب و آرد می لمبانده خیک بر آتش می نهادند....جلو نمیرود این گاری زنده گی....گویی پالایش شدیم.مثل لجن های ته لوله گیر کرده ایم و سره با ناسره مخلوط.انگار هرچه انسان نیک بوده تصعید شده به یوروپ و انگلیز و بخارا.عده ای سوسک نیز همی از این کپه کثافت مشغول تغذیه.هلپ هلپ.خر باش صحبت از بوی سنبل کن.از ناله نی کن.تقبیح بوی زشت و عفن کن.کردی ،برو برتن کفن کن.درگیریم.همه جور فساد.فساد فامیلی یعنی آقای درویشی! هتل دار است.فساد عق.یدتی یعنی پسر فلان قدیس زن .باز است.فساد ما.لی یعنی کله اقتصاد دزد است.فساد اخلاقی یعنی یک عدد حمال قاتل سی زن است...فساد فساد فساد.سلام بر بی نو کیو .باز کن پنجره را ، من هم از شهر شما رندانم.

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ http://ho3yn.ir

جلو که نمیره ، هیچ
مارم به عقب میکشونه

بهله

حسین رها جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

مرسی که هستی رفیق

مسافر جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

گاهی برا یاینکه حسن راه فرار رو برای خودش باز کنه باید خودش یکی از مفسدین بشه وگرنه با کار شرافتمندانه کی میتونه کوله بارش رو جمع کنه بره یوروپ ؟

برادر این همه خرد از کجا آورده ای؟ :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد