پرشواز

هر آدمی یه کتابه

پرشواز

هر آدمی یه کتابه

اورجینال فووول!

موری مر گاو را گفت: آه ای پدر خر تر از من.کلیله و دمنه مر تو را نوشتند و تو سواد نداری که بخوانی و بی پروا در حال گام زدنی و چه برادران نازنینی از من که به دیار عدم کشاندی.آخر خدا را کتاب مر تو نوشته اند و بر تو باری از سواد نه! من که آگاهم کتاب مرا چه فایده؟!آه این پارادوکس چگونه در یابم؟!

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

احمق بالفطره؟!!!
اینکه همش فول در فول شد پارادوکسش کجاش بود:)))

که مپرس

بابک چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:14 ق.ظ http://let-confess.blogsky.com

پارادوکسی نداره عزیز دل برادر.
در هر صورت نیازی به خوندن کلیله و دمنه نیست. اگه مورچه هستیم که حواسمون باشه له نشیم بهتره تا اونو بخونیم. اگه دور از جون شما گاویم که تکلیفمون علی حده مشخصه.

اهم

آقای سین چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://enferadi0098.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود
اگه راجع بهش بیشتر فکر کنی سوژه ی خوبیه واسه یه داستان کوتاه طنز.
ادامه بده.

از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و عطر نسترنی

جلسه رسمیست چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ق.ظ http://jalase-rasmist.blogsky.com

یاد فیلم فریاد مورچه ها افتادم
میگن فریادشون اونقدر بلنده که ما نمی شنویم

دیدم...بلند ترین فریاد روش کم میشه اگه کوش کر باشه

جلسه رسمیست چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ http://jalase-rasmist.blogsky.com

بازی بازی بازم بازی
میای بازی؟

بفینم؟!!

مریم شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://flaneur.blogfa.com

خب اعتراف میکنم سری در نیاوردم از این پست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد